عشق و محبت حقيقى در آينه وحى (2)

پدیدآوراسماعیل نساجی زواره

نشریهمکتب اسلام

شماره نشریه5

تاریخ انتشار1388/10/14

منبع مقاله

share 1307 بازدید
عشق و محبت حقيقى در آينه وحى (2)

اسماعيل نساجى زواره‏

در بخش نخست اين نوشتار، با ويژگى‏هاى عشق و محبت حقيقى و كاذب؛ آشنا شديم، اينك دنباله بحث:
تمانع محبت راستين و دروغين‏
محبت خدا و محبت غير خدا در يك دل نمى‏گنجد و بايد از ميان اين دو، يكى را برگزيد. اگر واقعاً مؤمن هستيم بايد از دوستى با دشمنان خدا بپرهيزيم و گرنه ادعاى مسلمانى نكنيم. خداوند مى‏فرمايد:
«لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ اليَوْمِ الآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ اِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ...»(1).
«اى پيامبر هرگز مردمى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده‏اند، چنين نخواهى يافت كه با دشمنان خدا و رسول دوستى كنند، هرچند آنان دشمنان پدران يا فرزندان يا برادران و يا خويشان آنان باشند....».
آن‏هايى كه هم از محبت خدا و هم از محبت غير خدا دم مى‏زنند، يا ضعيف‏الإيمان هستند يا منافق؛ و لذا مى‏بينيم كه در «غزوات اسلامى» در صف مخالفان، جمعى از بستگان و خويشاوندان مسلمانان بودند؛ ولى چون خطشان را از خط الهى جدا كرده و به صفوف دشمنان حق پيوسته بودند، مسلمانان با آنها پيكار كردند و حتى جمعى از آنها را كشتند.
محبت پدران و فرزندان و برادران بسيار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانى است، اما هنگامى كه اين محبت رودر روى محبت خدا قرار گيرد، ارزش خود را از دست مى‏دهد. در آيه 24 سوره توبه مى‏فرمايد: «بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قبيله شما و اموالى كه به دست آورده‏ايد و تجارتى كه از كسادش مى‏ترسيد و مساكن مورد علاقه شما در نظرتان از خدا و پيامبرش و جهاد در راه او محبوب‏تر است، در انتظار اين باشيد كه خداوند عذابش را بر شما نازل مى‏كند»(2).
خداوند بيش از هر وجودى محبوبيت دارد و محبوبيّت او با محبوبيت ديگرى جمع نمى‏شود اين است كه وجود او مجمع مطلق ارزشهاست.

محور تربيت‏

محبّت؛ يكى از مبانى مهم «تعليم و تربيت» در اسلام است. قرآن كريم كه معلّم و مربى اخلاق است، مهم‏ترين محور فضايل اخلاقى را محبت مى‏داند و امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: «خداى سبحان پيامبر خود را با محبت الهى تأديب و تربيت كرده است». كار خدا تأديب است و پيامبر مؤدَّب او و مدار تأديب آن حضرت‏صلى الله عليه وآله نيز محبت است.
هستى و كمالات آن، نخست از مولا شروع مى‏شود نه از بنده، يعنى اين انسان نيست كه در عبادت خدا سه راه دارد، بلكه اين خداست كه براساس مصلحت، با سه راه، انسان‏ها را مى‏پروراند. خدا عده‏اى را براساس ترس، عده‏اى را براساس بشارت و گروهى را براساس محبت تربيت مى‏كند.
همان‏گونه كه رزق موجودات براساس حكمت است: «اَللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ...»(3).
خداوند براساس مشيّت حكيمانه، به برخى پسر، به برخى دختر و به برخى ديگر، هم پسر و هم دختر مى‏دهد و به بعضى نيز فرزندى عطا نمى‏كند. در زمينه تعليم و تربيت نيز چنين است.
خداوند گروهى را براساس ترس از جهنم مى‏پروراند، آنها به گونه‏اى تربيت مى‏شوند كه فعل واجب و ترك حرام را براى اين كه در قيامت نسوزند، انجام مى‏دهند؛ برخى را براساس شوق به بهشت مى‏پروراند كه آنها فعل واجب و ترك حرام را براى رسيدن به بهشت انجام مى‏دهند و برخى را نيز فارغ از خوف و بشارت مى‏پروراند كه همان «اولياء اللّه» هستند و خداوند آنان را براساس محبت مى‏پروراند؛ چنانكه پيامبر را نيز بر مدار محبت پروراند. از اين رو عبادت پيامبر و اهل بيت‏عليهم السلام عبادت شاكرانه و محبّانه و عارفانه بوده است. چون ادب پيامبرصلى الله عليه وآله بر محور محبت است آن حضرت اسوه ماست، ما موظّف هستيم هم در ارتباط با خداى سبحان و هم در ارتباط با خلق، بر مدار محبت حركت كنيم، مثلاً براى بسيارى از نوآموزان در آغاز كار، پيمودن راه سوم يعنى مدار محبت دشوار است، ولى نبايد همه همّت اولياى منزل يا مدرسه اين باشد كه فرزندان و نوآموزان را بر مدار ترس و تشويق يا تنبيه، تربيت كنند. البته بايد عده‏اى را بترسانند كه اگر در امتحان يا ساير برنامه‏ها موفق نشوند، تنبيه، مردود يا اخراج مى‏شوند و عده‏اى را نيز بايد تشويق كنند كه اگر در امتحان يا برنامه‏هاى كلاس كامياب شدند، هم جايزه مى‏گيرند و هم آينده‏سازان خوبى خواهند بود و... اين كارها سودمند است، اما كار نهايى نيست و بايد دانش‏آموز را بر محور محبت تربيت كرد تا دوستدار علم شود و براى مدرك، نمره، شهرت در جامعه، چاپ عكس در مطبوعات و... درس نخواند. مسأله «تخويف» و «تبشير» در قرآن و روايات اهل بيت‏عليهم السلام فراوان است، اما نسبت به افراد ضعيف، مرحله نهايى، و نسبت به افراد متوسّط، مقدمه و وسيله است تا انسان در اوايل، از راه تنبيه و تشويق و كم‏كم براساس «تحبيب» حركت كند(4).

برترين جلوه عشق و محبت‏

از جلوه‏هاى برجسته عملى عشق به خداوند، عشق به اولياى اوست كه حب محبوب خدا، در واقع حبّ خداست: «بگو اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خداوند شما را دوست داشته باشد....»(5).
در روايتى از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مى‏خوانيم: «خداوند را دوست بداريد بدان جهت كه شما را غرق نعمت خويش ساخته و دل و جانتان را اشباع نموده است و مرا در شعاع محبت خدا دوست داشته باشيد؛ يعنى چون خداوند دستور به محبت من داده است، مرا دوست بداريد و اهل بيتم را به خاطر محبّتى كه به من داريد، دوست بداريد»(6).
در روايات فراوانى اين مضون را از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله و ديگر امامان‏عليهم السلام داريم كه «ايمانتان ايمان واقعى نخواهد بود مگر آن كه مرا از جان خويش بيشتر و عترتم را از خاندان خودتان بيشتر و ذريه مرا از ذرّيه خويش بيشتر دوست داشته باشيد» (ميزان‏الحكمة، رى‏شهرى، ج‏2، ص 236).
محبت آل پيامبرصلى الله عليه وآله نيز همانند محبت خداوند بايد جلوه عملى داشته باشد و جلوه آن پاكى، تقوا و طهارت است آنان كه از اطاعت حق سر باز زده، گناه مى‏كنند و در عين حال دم از محبت عترت مى‏زنند، محبتشان شعارى است، امام على‏عليه السلام فرمود: «هركس ما را دوست دارد، بايد مطيع ما بوده و اعمالش همانند اعمال ما باشد» (همان، ص 238).
اصولاً راز اين همه تأكيد بر محبت و مودّت عترت‏عليهم السلام آن است كه امت از اين طريق به خداوند راه يابند و عشق و محبت او را بر همه چيز مقدم شمارند و هر علاقه و عشق بى‏قرار را تحت‏الشعاع علاقه به او قرار دهند و قلبشان در اختيار عشق به خدا قرار گيرد و وقتى قلبشان در اختيار عشق حقيقى به خدا قرار گرفت، خداوند پنج پاداش بزرگ براى آنان مقرّر مى‏دارد كه سه پاداش را در همين دنيا و دو پاداش را در قيامت به آنها مى‏دهد:
1. نخستين موهبت در اين جهان استقرار و ثبات ايمان آنهاست: «اُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإيِمانَ...» (مجادله، 22).
2. با روح تازه‏اى از ناحيه خودش آنها را تأييد و تقويت مى‏كند: «وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ...» (همان).
3. آنها را در حزب خويش جاى مى‏دهد و بر دشمنان پيروز مى‏گرداند: «..اُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حَزْبَ اللَّهِ هُمُ المُفْلِحُونَ» (همان).
4. و در آخرت، بهشت جاويدان را با تمام نعمتهايش در اختيار آنها قرار مى‏دهد: «..وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهاَ الأَنْهار خالِدِينَ فِيها» (همان).
5. خشنودى خويش را از آنان اعلام مى‏كند و اين لذت‏بخش‏ترين احساسى است كه به آنها دست مى‏دهد: «..رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ...»(همان).
اگر به راستى محبت به خداوند و اولياى او صادقانه باشد، دل؛ كانون پاكى‏ها و طهارت مى‏شود و انسانى اين چنين عاشق، شايسته همه‏گونه تكريم و تجليل است. و بدين ترتيب آن همه ترغيب و تشويق به محبت عترت‏عليهم السلام گامى است در جهت توجه دادن امت به سيره و روش امامان معصوم‏عليهم السلام كه بدون پيروى از سيره آنان محبت، ثمره‏اى ندارد. به اميد آن كه عاشق و محبّ صادق باشيم.

پى نوشت:

1) مجادله، 22.
2) نمونه، ج‏23، ص 468 و 469.
3) رعد، 26.
4) مراحل اخلاق در قرآن، ج‏11، ص 330 - 331.
5) آل عمران، 31.
6) بحارالأنوار، ج‏74، ص 14.

مقالات مشابه

پیوند ایمان و محبت در قرآن و عرفان

نام نشریهبینات

نام نویسندهنسرین حسینی کاشانی

تأملي در معناي حب در قرآن و دلالتهای تربيتی آن

نام نشریهپژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی

نام نویسندهعلی شیروانی, محمد نجفی, بابک شمشیری, راحله نبوی‌زاده

تأملي بر جايگاه «انسان دوستي» در فلسفه تربيتي اسلام

نام نشریهتربیت اسلامی

نام نویسندهستاره موسوی, محمدحسین حیدری

عشق و محبت حقیقی در آینه وحی (1)

نام نشریهدرس‌هایی از مکتب اسلام

نام نویسندهاسماعیل نساجی زواره

محبت از نگاه قرآن

نام نشریهقرآنی کوثر

نام نویسندهمعمار منتظرین

عشق و محبت از منظر قرآن كريم

نام نشریهقرآنی کوثر

نام نویسندهمعمار منتظرین

ملاك هاي قرآني تشخيص دوست از دشمن

نام نویسندهقادر مولایی